Saturday, March 15, 2008

شوهر شاعر

مالي جايلز
اسدالله امرايي

The Poet's Husband, Molly Giles

مالي جايلز نويسنده امريكايي است كه در سال 1940 به دنيا آمده.شهرتش براي داستان‌هاي خيلي كوتاه اوست. جايزه‌هاي متعددي در پرونده‌ي كاريش است. مدرس داستان نويسي است. داستان حاضر با اطلاع و اجازه‌ي نويسنده ترجمه شده و بار اول در آبان 1384 منتشر شد. بار ديگر به درخواست دوستان در وبلاگ جديد مي‌گذارم.

رديف جلو مي‌نشيند، گنده، مرد گنده‌اي با دست‌هاي گنده، گوش‌هاي گنده، لب و دهان خشك، موي سرش را تازه اصلاح كرده، با صورت سرخ و سفيد، چشم‌هاي روشن كه پلك نمي‌زند، مردي آرام و نازنين، اولين چيزي كه تداعي مي‌كند، همين است ،مرد آرامي‌كه بلد است چطور گوش كند، زن آن بالا روي صحنه با لباس مشكي كوتاه كج مي‌شود و مج مي‌شود و شعري مي‌خواند، درباره‌ي وقتي كه مچ دست‌هاي خود را بريده بود، شعر ديگري درباره‌ي مردي كه هنوز مي‌بيند و شعر سوم در باره‌ي حرف نامربوطي است كه شوهرش شش سال پيش به‌اش گفته بود و زن نه از ياد مي‌برد و نه درك مي‌كرد، مرد گوش مي‌كند و مي‌داند شعرش كه تمام شود، همه كف مي‌زنند و يكي دو نفرکه بيشتر زن هستند ، بالا مي‌آيند و او را مي‌بوسند و شادمانی زيادي مي‌کنند.تا مي تواند خودش را مي‌بندد به شراب،.تند تند.سر راه که به خانه مي روند مي‌پرسد : «چه طور بود؟ جداٌ چه طور بود ؟»
او مي‌گويد : « فكر مي‌كنم خوب بود؟»
در واقع منظورش هم همين است اما شب كه زن خواب است روي تخت شان دراز مي‌كشد و از نقطه‌اي روي شيشه به ماه خيره مي‌شود.
نقطه‌اي كه او از ياد برده بود.