Sunday, October 10, 2010

ازدواج

ازدواج

ملاني سامنر

اسدالله امرايي

ملاني سامنر متولد سي‌ام دسامبر 1963، فارغ‌التحصيل دانشگاه كاروليناي شمالي‌ست و ليسانس مطالعات مذهبي دارد .داستان‌نويسي درس داده. مكتب زيبايي، جامعه سالم و با ادب، شبح نهر ميلاگرو از آثار اوست. در مجلات نيويوركر،هارپرز، نيويورك تايمز و سون‌تين مي‌نويسد. در حال حاضر هم در دانشگاه دولتي كِنِساو ادبيات خلاق درس مي‌دهد. براي اطلاعات بيشتر به سايت رسمي شان مراجعه كنيد.

به مشاور خانواده گفت:«شوهرم هر شب يك ليوان شير سر مي‌كشد. وقتي تمام مي‌شود، ليوان خالي را مي‌گذارد روي پيشخان آشپزخانه. آب نمي‌كشد. ازش خواسته‌ام و خواسته‌ام. با احترام خواسته‌ام نشده، داد كشيده‌ام سرش. چرا بايد هر روز ليوان شيري را كه خورده آب بكشم؟ اگر اين كار را نكنم، صبح كه از خواب پا مي‌شوم اولين چيزي كه جلو چشمم است همين منظره‌ي شير ماسيده‌ي توي ليوان است. حتي ازش خواهش كردم،« لطف مي‌كني بعد از خوردن شير ليوان را توي لگن ظرفشويي بگذاري؟» اما قبول نمي‌كند.

مشاور به شوهر نگاه مي‌كند، مردي ميان‌سال است كه نصف موهاي سرش ريخته و نشسته و دست‌ها را روي زانو گذاشته، قيافه‌ي بامزه‌اي دارد.

مشاور پرسيد:« حرف‌هاي خانم را شنيديد؟»

مرد سرش را اول به طرف او خم كرد و بعد به طرف زنش تا حاضري خود را اعلان كند. گفت:« بله.»

يك دقيقه به سكوت گذشت. مشاور توي دفترچه‌اش چيزي نوشت كه يادش باشد بعد از كار بطري شيري بخرد. بعد توي چشم زن نگاه كرد.

گفت يك نكته‌اي هست كه لازم است بدانيد. اين بابا هيج وقت، هيچ وقت عادت شير خوردن پيش از خواب را ترك نمي‌كند و هيچ وقت حاضر نمي‌شود، ليوان را آب بكشد. شما هم هيچ كاري از دستت برنمي‌آيد.»

زن تعجب كرد. گاهي وقت‌ها حتي بعد از طلاق هم، به حرف‌هاي مشاور فكر مي‌كند و به عقل او آفرين مي‌گويد.

Melanie Sumner

Marriage

Long Story Short

http://www.melanie-sumner.com

Photo Credit: Uli Gratzl

9 comments:

لیلا مشفق said...

سلام جناب امرائی

انتخاب خوبی بود و
.
.
.
.
.
من فکر نمی کنم برای باز گذاشتن همیشگی کشوهای درآور از همسرم طلاق بگیرم!

Mehrnoush Tabari said...

سلام

میبینید این آمریکاییها با چه مشکلات عمیقی دست و پنجه نرم میکنند؟ ما اصلن تصورش را هم نداریم که مشکلات یک زن اینقدر دردناک باشد
!!!

ولی نویسنده با همین چند سطر خیلی خوب عمق بلاهت این آدمها را نشان داده

ارادتمندم. مهرنوش طبری

مجيد ضـرغامي ( اهـورا said...

سلام انتخاب كوتاه و خوبي بود. به همين سادگي يك موقعيت و آدم‌هاي متمدن گرفتار در الگوهاي ذهني و در گيري هاي پيش پا افتاده‌ اما تاثير گذار زندگي ام روز آن را نشان داد. با احترام

salin said...

دانلود کنید / مجموعه داستان روسریهای سبز با موضوع جنبش سبز ایران /. داستانهای سه دختر / دموکراسی عاشقانه / معنویت سرخ و .. / داستانهایی عاشقانه/ - سیاسی . به دیگران هم معرفی کنیم . زمان برای دانلود یک دقیقه ./ آدرسwww.salin-moghadas.blogspot.com
برای دانلود به آدرس من بیایید .

Unknown said...

داستان جالبی بود با طنزی پنهان و دردی مشترک برای خانم ها که ترجمه هنرمندانه استاد امرائی عزیز آن را ملموس تر کرده ... اما امیدوارم طلاق این خانم تنها به دلیل مورد اشاره شده نباشد که در اینصورت تحمل و شکبیائی خانم های ایرانی جای تحسین و تآمل خواهد داشت !!!!!!

با مهر
پوران کاوه

پژمان‌الماسی‌نیا said...

شاید میان باغچه پنهان‌اند
واژه‌های خونین.
.
.
.
.
.
● دعوت به ششمین مراسم خوانش تقويم عقربه‌دار ماه‌های بهار:
● ● ● ● ● ● نگاه "پرويز خائفی" به «تقويم عقربه‌دار ماه‌های بهار»

Anonymous said...

درود استاد
لینک ماهنامه گلستانه در وبلاگ تون خالیه
ارادتمند
از خوانندگان مجله گلستانه
golestanehmonthly.blogfa.com

سمیه said...

همین جاست که باید گفت نمیشه آدما رو تغییر داد شاید بهتر باشه خودمون یا نگاهمون قدری تغییر کنه

Unknown said...

سلام استاد امرايي . شما اونقدر فروتن هستيد كه به وبلاگ من سر زديد و مي فرماييد اسم استاد رو نيارم براتون اما نمي شه قدر اين همه سال تلاش رو براي ادبيات و ترجمعه داستان و اشنا شدن ايرانيان با فرهنگ هاي ديگه رو ندونست. وقتي به وبلاگ من سر زديد به شدت خوشحال شدم و منو برا اين داشت كه چند خطي هم خودم بنويسم.الان هم دارم كتاب كوري رو از ترجمعه هاي شما مي خونم .ايجاد وبلاگ من شايد تشكري باشه از زحمات شما.